هیجدهم امتحاناتم شروع میشه و من کاری واسشون نکردم ..

۵شنبه مبرم تهران .. دیگه نمیتونم اینجا بمونم .. هرچند خوابگاهو هم دوست ندارم .. جمعه ام سعی کنم که زبان بخونم واسه امتحان .‌‌. ازون نگرانی ندارم چون زبانم خوبه و نمرم کامل میشه اگه سرامتحان اوضام خوب باشه ..

+به احتمال نودو یک درصد به خاستگاری امیرحسین جواب مثبت بدم . تو این اوضاع بهترین راهه .. و امبرم بهترین فرده 

نه درصدی ام که رضایت ندارم واسه اینه که میترسم بعدا پشیمون بشم .‌ پشیمون بشم که دختری بودم که برنامم بود اول به استقلال مالی برسم بعد به ازدواج فک کنم اما الان ... 

با استادم صحبت کردم .. گفت ازاین ترم میتونی جابی که بهت معرفی میکنم کار کنی .. تنها این قول استاد میتونه دلگرمم کنه که ب امیر جواب مثبت ندم 

.

.

.

.

.

نقطه ها حرف سکوت بودن 

تمام 

اینجاهم تمام شد