چرا اینقد ضعیف شدم من :(
نمیتونم خابگا بمونم :(
نمیتونم :(
انجام دادن کارا واسم سخته :(
نظرات (۷)
- يكشنبه ۱۱ مهر ۹۵
- ۲۳:۲۱
چی شدی فاطمه ی گلم؟
عزیزم بذار یکم بگذره عادت می کنی...تو میتونی! باور کن! وقتی به همه ثابت کردی چقد توانایی داری که تونستی به همچین دانشگاهی راه پیدا کنی یقین داشته باش زندگی تو خوابگاه کوچیک تر از اونیه که تو نتونی از پسش بر بیای :* :)
خداکنه ک باگذر زمان برام کارا عادی تر شه :(
- دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵
- ۰۲:۰۹
کلا درکی از احوالت ندارم:)
ولی بیا به روزای قوی بودنت نگاه کن ببین چی جا گذاشتی تو اون روزا ک الان با نبودش احساس ضعف میکنی!
وجود مامان و بابامو داشتم از نزدیک .. ولی الان ندارم :(
- دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵
- ۱۱:۲۰
قدری تحمل کردن و صبوری آدم را قوی می کند در برابر ناملایمات و سختی ها
فک کنم صبور نیستم :(
هعی
- دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵
- ۱۴:۳۱
یکم بیشتر بنویس عزیز جان...
شاید مرهمی شدیم...
شاید مرهمی شدیم...
نمیدونم .. نمیتونم اصن .
وقت کم میارم .. ب هیچی نمیرسم .. حتی نمیرسم برم سلف !
همش خستم .. اخره آخرش اینکه خونمونو میخام :(
مامانمو ..بابامو😢😢😓😓😭😭
- سه شنبه ۱۳ مهر ۹۵
- ۲۰:۴۱
یکم سخته امابعددرست میشه وکلی خاطره برات به یادگرمیمونه که روزی همشوتووبلاگت میذاری:)
امیدوارم :)