۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

تعطیل شد .

راهه ارتباطی .. فقط به احترام دوستیهایی که اینجا شکل گرفت ..

تمام .


    • فاطمه :)
    • يكشنبه ۲۵ مهر ۹۵

    و من به خوابگاه بازگشتم :|

    تو شهرمون یه ارگانی ! دوتا مسجد ساخته ..

    یکی بین راهی ! یکی ام واسه ی روستا !

    اونیکه واسه روستا ساخته دقیقا بالای کوهه ! مسجده ها ، امامزاده نیست !

    ماشین ک هیچ ! یه جوونم نمیتونه ازونجا بالابره چ برسه ب ی زن و مرده سن بالا !

    فک کنم با هلیکوپتر مصالح ریختن اونجا !

    اونیکی ام ازموقعی که ساخته شده و افتتاح !! درش بستس !

    امروز فهمیدم حتی آب و سرویس بهداشتی ام نداره !

    نمیدونم هدف دقیقا چی بوده !

    کارآفرینی ! یا هدر دادن پوله مملکت ! یا انگیزه های دیگه !

    یاهم ... .

     

  • ۲ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • فاطمه :)
    • شنبه ۲۴ مهر ۹۵

    :دی

    هواجوریه که فقط خواب میچسبه 😆😆😅😅

  • ۸ پسندیدم
  • ۱۰ نظر
    • فاطمه :)
    • يكشنبه ۱۸ مهر ۹۵

    این فیلد خالی است

    یکی از دلایلی که دلم نمیخواد برم مسجد یا هیئت 

    واسه اون مردا و پسرای خیلی زیادیه ک دم در واسادن !

    ورودو خروجه خانومارو کنترل میکنن :\

    ترجیح میدم بمونم خونه و تلویزیون مراسم ببینم :|

  • ۲ پسندیدم
  • ۷ نظر
    • فاطمه :)
    • يكشنبه ۱۸ مهر ۹۵

    ^_~

    ‏تو ایران سخت ترین کار دفاع از حقوق زنانه . 

    باید راجع به استقلال زنان با خانومایی بحث کنی که عکس پروفایلشون نوشته "آقامون گفته عکس نذارم"


  • ۴ پسندیدم
  • ۶ نظر
    • فاطمه :)
    • شنبه ۱۷ مهر ۹۵

    جز من شوریده را که چاره نیست
    بایدم تا زنده ام در درد زیست
    عاشقم من ، عاشقم من ، عاشقم
    عاشقی را لازم آید درد و غم

    راست گویند این که : من دیوانه ام
    در پی اوهام یا افسانه ام
    زان که بر ضد جهان گویم سخن
    یا جهان دیوانه باشد یا که من ...

    نیمایوشیج

  • ۲ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • فاطمه :)
    • جمعه ۱۶ مهر ۹۵

    😍

    ‏واقعا مهم نیست آدما چند سالشون باشه یا چقدر از هم دور باشن


    یا حتى چقدر با هم متفاوت باشن ، همینکه همدیگه رو درک کنن خودِ خودِ آرامشه .💙



  • ۸ پسندیدم
  • ۶ نظر
    • فاطمه :)
    • چهارشنبه ۱۴ مهر ۹۵

    خب خب .. :)))

    فردا میرم خونه😄😄😄😄
    کلاسای شنبه تا دوشنبرو هم نمیرم 😇😆😇😆😅
    ی کم بریم تقویت شیم 😐 پوست استخون شدم والا😐😐

  • ۳ پسندیدم
  • ۵ نظر
    • فاطمه :)
    • سه شنبه ۱۳ مهر ۹۵

    ^~^

    چرا اینقد ضعیف شدم من :(

    نمیتونم خابگا بمونم :(

    نمیتونم :(

    انجام دادن کارا واسم سخته :(

  • ۴ پسندیدم
  • ۷ نظر
    • فاطمه :)
    • يكشنبه ۱۱ مهر ۹۵

    بی مخاطبه خودم :|

    فقط دوست داشتن که شرط نیست ...

    مهم " موندن " و تنها نذاشتنه 🙂

    وگرنه حالا هی من دوست داشته باشم

    هی از کارات بفهمم دوسم داری 

    وقتی نموندی به چه دردی میخوره ؟ :)💙


  • ۱ پسندیدم
  • ۶ نظر
    • فاطمه :)
    • شنبه ۱۰ مهر ۹۵